بازگشت به صفحه اصلی                                                                                                                                                                            

علیه تبعیض   
سازمان دفاع از حقوق زن در ایران

 

 

 

شکاف در بالائیها و مبارزات مردم

 

"مرجان افتخاری"

٣٠ ژوئیه ٢٠٠٩

 

بیش از یک ماه و نیم از اولین روزهای مبارزات مردم کشورمان میگذارد. مبارزه ای که علیرغم سرکوب شدید و بی سابقه همچنان به اشکال دیگری ادامه دارد. با وجود وحشیگری ارگانها و دستگاه های سرکوب، در کشتن، شکنجه و تجاوز در زندانهای علنی و مخفی باز هم به مناسبتهای مختلف مردم با حضور خود نشان میدهند که حاضر به عقب نشینی در مقابل وضعیت و جو رعب و وحشت بوجود آمده نیستند.

انچه که برای نیروهای سیاسی اهمیت دارد مضمون مبارزاتی، نیروهای شرکت کننده، سطح و پتانسیل مبارزاتی، خواستها و مطالباتی است که اهمیت خاص خود را از نظر تداوم و رادیکالیزه شدن مبارزه نشان میدهد. در این میان، واقعیتی است دردناک که با گذشت سی سال، کارگران بعنوان یک طبقه با حزب و تشکل مستقل سیاسی خود در این مبارزه نقشی ندارند تا رهبری کننده امروز مبارزات پراکنده مردم، به سمت یک مبارزه طبقاتی مشخص یعنی (کار و سرمایه ) باشند. دقیقا به خاطر همین کمبود و فقدان اساسی است که ما شاهد پراکندگی همه جانبه در این دوره از مبارزات مردم هستیم، تا آنجا که موسوی چهره شناخته شده این رژیم سمبل و رهبری کننده بخشی از مبارزاتی است که اکنون در کشورمان در جریان است.

علاوه بر شرایط و وضعیت اسفبار اقتصادی، بیکاری در صد بالائی از کارگران و دیگر اقشار جامعه بویژه جوانان، گرانی سر سام آور، فقر و تهیدستی مردم که زمینه های عینی و مشخص نارضایتی بخش وسیعی از مردم است، وضعیت سیاسی و به عبارت دیگر سرکوب سی ساله بویژه آنچه که در چهار سال اخیر شاهد آن بودیم عرصه زندگی را به همه مردم تنگ کرده بود. در این مدت،اعدام، سنگسار، فشارهای مخنلف اجتماعی در سطحی وسیع به اوج خود رسیده بود. همه این مجموعه اقتصادی و سیاسی دلائل اصلی انتخاب بین "بد" و "بدتر" در این دوره از اتنخابات شد. در حقیقت مردم بویژه جوانان که ٦٠٪ جمعیت فعال را تشکیل میدهند هیچ آلترناتیو دیگری غیر از "بد" را نداشتند.

ولی همانگونه که پیش بینی میشد اکثریت مردم "بد" را هم در همان دو هفته اول کنار گداشتند و بدون هیچگونه الترناتیو انقلابی مبارزه آزادیخواهانه را ادامه دادند. نماز جمعه دو هفته پیش و حضور جوانان بویژه زنان که ابتدائی ترین موازین شرع اسلام را به "هیچ" گرفته بودند یکی از ابتکارات جالب و بی سابقه تاریخی بود که حکومت اسلامی و کلیت "اسلام" و قوانین ارتجاعی آنرا به "هیچ" گرفته بودند.

حضور جوانان و زنان در این دوره از مبارزات مردم و ابتکارات آنها در پیش برد مبارزه کاملاتازه و برجسته است. از ابتدای روزهای اول و علیرغم سرکوب شدید، انچه که بیش از همه توجه را جلب میکند حضور زنان در تمامی صحنه ها است. زنان که از همان روزهای اول بهمن ٥٧ با لغو قانون حمایت خانواده و سپس با حجاب اجباری اسلامی مورد سرکوب قرار گرفتند انگیزه عینی و واقعی برای شرکت در این مبارزه و پیش برد خواسته های دموکراتیک خود را دارند. در کنار زنان دانشجویان دانشگاهها بویژه تهران، شیراز، تبریز، زنجان که از دو سال پیش پرچمدار مبارزه ازادیخواهانه بودند سهم بزرگی در این دوره از مبارزه را بعهده دارند. بدون دلیل نیست که خوابگاههای دانشجویان جزء اولین مراکزی است که مورد حمله و هجوم بسیج و لباس شخصی ها قرار گرفت.

گرچه از همان روزهای اول انتخابات، مانند همه انتخابات دیگر در سراسر جهان اختلاف نظرها بین جناح ها و افراد مشخص شده بود، ولی نباید فراموش کرد که ادامه مبارزات مردم و یا به عبارت روشن تر حرکت پائینی ها است که شکاف عمیق را در بین بالائی ها بوجود آورده است.بر عکس انچه که قبلا تصور میشد شکاف بین ارگانها، نهادها و لایه های قدرت هر روز عمیق تر میشود.ولابت فقیه بطور بی سابقه ای بی اعتبار و به زیر کشیده شده است و اسلام مقدس و خدشه ناپذیر دیگر بی رنگ تر از آن است که "رنگ سبز" یا هر رنگ دیگری بتواند آنرا برای مردم قابل قبول سازد.

بر عکس کشورهای دیگر جهان سیستم حکومتی ایران تنها متشکل از پارلمان، هیئت دولت و یا سنا نیست. در ایران نهادهای متعددی یا مستقیم و یا بطور غیر مستقیم در تصمیم گیریها و اجراء امور دخالت دارند. مقام رهبری یا ولابت فقیه، هیئت دولت، مجلس شورای اسلامی، شورای نگهبان، مجلس تشخیص مصلحت نظام، حوزه علمیه، جامعه روحانیت مبارز، مجاهدین انقلاب اسلامی، نهاد نماز جمعه و...همچنین افراد مذهبی که در کنار این مجموعه قرار دارند همه و هر یک، کم و بیش هر کدام سهمی در قدرت سیاسی دارند. شکاف بوجود آمده در بین این نهاد ها که تعداد آنها کم نیست نمیتواند به سادگی و با یک فتوا و یا هر شیوه دیگری به سازش و یا همگرائی کشیده شود. بر عکس، تعدد و گرایشات آنها به این یا آن دیدگاه بر این مشکل میافزاید. انچه که در این مدت کوتاه مشاهده شده است علیرغم تفاهم و یک نظری آنها در حفظ نظام موجود ولی هنوز اختلافات آنها بر سر تقسیم قدرت سیاسی بسیار دور از توافق و همگرائی به نظر میاید. به بیان دیگر شکاف تمامی لایه های هرم قدرت سیاسی را پوشانده است و به سادگی نمیتوان به شیوه گذشته و با همان ترکیب به حیات سیاسی ادامه داد.

حتی اگر در مقابل رادیکالیزه شده مبارزات مردم و برای کنترل و حفظ نظام موجود لایه های بالائی هرم قدرت به توافقهائی برسند، این توافق استوار، ماندگار و مستمر نخواهد بود و یا لااقل هیچ یک از نمایندگان شناخته شده آن، موسوی، هاشمی ، خاتمی ولی فقیه و ... چنان اتوریته در بین لایه های پائین هرم قدرت و مردم سرکوب شده ندارند که مانع از حرکتهای آتی آنها گردند.

از سوی دیگر ارگانهای سرکوبگر رژیم هم از این قاعده بدور نیستند،اطلاعات، ارتش، سپاه پاسداران، بسیج، نیروهای انتظامی و لباس شخصیها گر چه در حال حاضر به نظر هماگون و هماهنگ عمل میکنند ولی نمیتوانند در میان مدت تحت تاثیر شکاف بالائی ها و ادامه مبارزات مردم به شیوه کنونی عمل کنند.

متاسفانه همانگونه که گفته شد حزب سیاسی طبقه کارگر بدلائل مختلف مانند بهمن ٥٧ این بار هم در این مبارزه هژمونی مشخص و تعین کننده خود را ندارد و تنها بصورت عناصر و یا گروههای کوچک پراکنده وجود دارند. ولی اشتباه بزرگی است اگر نیروهای چپ و فعالین سیاسی کنار گود بنشینند و تنها تماشاگران و نظازه گران بی عمل باشند.

از سوی دیگر وابسته کردن تمامی آنانی که در مبارزه حضور دارند به "جنبش ارتجاعی سبز" توجیحی بیش بر بی عملی ما و عدم درک درست از مبارزه چند جانبه و چند محوری موجود نیست. "جنبش ارتجاعی سبز" تنها بخشی از جریانی است که امروز اجبارا به مبارزه روی آورده است. مبارزه ای که در کشورمان در جریان است مبارزه ای است آزادیخواهانه که بخشها، قشرها و طبقات مختلف اجتماعی را در بر گرفته است. "شعار مرگ بر دیکتاتور" و " آزادی زندانی سیاسی" محور های اصلی هستند که برای اولین بار در ١٣ آذر سال ٨٦ از سوی دانشجویان مطرح شد و امروز به شعار اصلی مردم تبدیل شده است.

علیرغم کمبوها و کاستیها باید بتوان در این مبارزه شرکت داشت، آنچه که در کشور ما در جریان است مبارزه ای است طبقاتی با ویژگیهای و خصلت های خاص خود، مبارزه ای چند جانبه که آزادی زندانیان سیاسی،ممنوعیت شکنجه، لغو مجازات اعدام و جدائی دین از دولت در حال حاضر اصلی ترین و محورهای آن هستند.

Eftekhari_marjan@yahoo.com

 

 
 

بازگشت به صفحه اصلی