بازگشت به صفحه اصلی                             

علیه تبعیض
سازمان دفاع از حقوق زن در ایران

 

 

 

محاکمه محمد پورعبدالله (دانشجو و وبلاگ نویس) فردا 20/3/1388 در شعبه 15 دادگاه انقلاب


در روز ششم اردیبهشت 1388 با دستور مقام قضایی توانستم آقای محمد پور عبدالله را در زندان قزلحصار کرج ملاقات کنم و وکالت وی را به عهده گیرم. پس از اینکه برای محمد از سوی بازپرس شعبه دوم امنیت دادسرای انقلاب، قرار مجرمیت و کیفرخواست واهی و بی اساس به اتهام عضویت در گروههای تشکیل شده با اهداف اقدام علیه امنیت داخلی صادر شد. پرونده جهت رسیدگی ماهوی وصدور حکم به شعبه پانزدهم دادگاه انقلاب تهران ارجاع گردید. امروز توانستم پرونده محمد را مطالعه کنم در این پرونده آقای دادخواه، اینجانب و خانم صباغیان وکالت ایشان را به عهده داشته و به دفاع از حقوق وی می پردازیم.

محمد پور عبداله در حال حاضر با اسرار وزارت اطلاعات با گزارشهایی که علیه وی تهیه و تنظیم کرده است در بازداشت موقت به سر می برد. وزارت اطلاعات که بر ضابط قضایی بودن آن اختلاف نظر وجود دارد در این پرونده نقش اساسی داشته است. به عنوان مثال یکی از خواسته های این وزرات خطاب به معاونت امنیت دادسرا این بوده است که: خواهشمند است در صورت موافقت دستور فرمایید به منظور ادامه تحقیقات و تکمیل پرونده متهم از زندان قزلحصار به زندان اوین بند ۲۰۹ امنیتی منتقل و جهت تخلیه کامل جدای از سایر متهمین در اختیار این اداره قرار گیرد؟؟؟؟؟!!!!!!!! و بازپرس پرونده نیز این خواسته را پذیرفته و محمد مدتها در انفرادی بازجویی می شد.

وضعییت روحی و روانی محمد در زندان قزلحصار مطلوب بود و تنها نگرانیش، هم بندهای وی بودند چرا که محمد به اتهام جرمی کاملآ سیاسی بازداشت شده و عدالت حکم می کند که چنین افرادی بدور از مجرمین و متهمین جرمهایی مثل شرارت، شرب خمر، خرید و فروش سی دی های غیر مجاز، جعل و غیره در حبس یا بازداشت به سر برند. ولی ادامه بازداشت وی و طولانی شدن رسیدگی باعث شده تا ایشان به ناراحتی افسردگی مبتلا شوند. در حال حاضر فشارهای روحی و روانی بر وی به گونه است که تحمل ماندن در زندان را ندارد.

اتهام محمد همان اتهامی است که پیش تر علیه اش قرار مجرمیت و کیفر خواست صادر و هم اکنون هر دو پرونده در یک شعبه رسیدگی می شود. همانطور گه مرقوم گردید محمد در بازداشت موقت به سر می برد و وزارت اطلاعات گفته است که تجربه گذشته در مورد پرونده های اینچنینی نشان می دهد متهمین با سپردن وثیقه از زندان آزاد شده و از اجرای عدالت فرار می نمایند.!!!! به همین دلیل در گزارشهای متعدد پیشنهاد داده اند که محمد تا تشکیل دادگاه در زندان به سر ببرد؟؟؟؟؟؟ که همین روال هم پیش گرفته شد. به نظر اینجانب مرجع قضایی می بایست کاملا مستقل عمل نموده و نگذارد دیگر مراجع برایش تصمیمی بگیرند. صدور قرار بازداشت موقت و ادامه آن در این پرونده، بر خلاف موازین قانونی و عدالت کیفری بوده و باتوجه به اینکه گویا دلیل محکمه پسند در پرونده اش مبنی بر عضویت در گروههای معاند نظام وجود ندارد امیدوارم دادگاه بدون جانبداری از گزارش وزرات اطلاعات تصمیمی اتخاذ کند که محمد بتواند به جامعه بازگشته و مشغول تحصیل گردد.

محمد پور عبدالله در سال 1363 در تهران به دنیا آمد و در سال 1381 موفق به تحصیل در دانشگاه تهران در رشته شیمی شد. وی از سال 1384 در چند نشریه دانشجویی مشغول به فعالیت گردید. در تاریخ 24 دی ماه سال 1386 به همراه تعدادی از دوستانش در منزل توسط پلیس امنیت بازداشت شد. تمام دوستان وی دانشجو بوده و در راستای فعالیتهای دانشجویی مشغول بودند. در پرونده متشکله علیه موکل، اتهاماتی چون اقدام علیه امنیت ملی، برگزاری تجمعات غیر قانونی، همکاری گروهای معاند نظام، تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی ایران تفهیم، ولی تا کنون علی رغم تعیین وقت رسیدگی درشهریور وآذر سال 87 ، جلسه دادگاه به دلیل عدم حضور نماینده دادستان برگزار نشد. تا اینکه شش روز قبل از جلسه محاکمه وی در روز 24/11/1387 مجددآ دستگیر و به بازداشتگاه زندان اوین منتقل شد.

محمد پور عبدالله می گوید اتهامات تفهیم شده را قبول ندارد و هیچگونه قصد و نیتی مبنی بر، بر هم زدن امنیت کشور یا تبلیغ علیه نظام یا همکاری با گروههای معاند نظام، نداشته و قصدش صرفآ فعالیت در چارچوب مطالبات دانشجویی و اجتماعی بوده است.

به هر حال این جوان دانشجو و وبلاگ نویس به ناروا هم اکنون در کنار زندانیانی غیر سیاسی با قرار بازداشت موقت محبوس است. و با مطالعه پرونده متوجه شدم در کنار ایراداتی که در جمع آوری دلایل وجود دارد بازپرس رسیدگی کننده به پرونده، تخلفاتی نیز مرتکب شده است که در جای خود نیاز به پیگیری دارد.

پدر و مادر محمد ماههاست که چشم به در خانه، دوخته اند تا فرزند بی گناه خود را ببینند و او را در آغوش گیرند. فرزندی که حقش تحصیل و داشتن شغل مناسب و رفاه اجتماعی است نه بازجویی، حبس، زندان و توهین و تحقیر از طرف زندانیان. زمانی که شروع کردم به خوانده پرونده محمد، واقعا تاسف خودم. تاسف از نحوه بازجویی، تاسف از نحوه رسیدگی و تاسف از اجرای عدالت. چه خوب می شد بازجویان و بازپرسان و به طور کلی مسئولین قبل از هر تصمیمی در ابتدا به عاقبت عملشان بیاندیشند و برای لحظاتی خود را جای متهم یا حتی مجرم قرار دهند. نه اینکه به دنبال انتقام و انتقام گیری باشند. ما باید به یاد داشته باشیم که انسانها هیچکدام علفهای هرز نیستند که به دور ریخته شوند. انسانها دارای ارزشهایی هستند حتی فرد مجرم نیز از شخصیت خاص و حقوقی طبیعی برخوردار هستند.

+ نوشته شده توسط محمد مصطفایی در سه شنبه نوزدهم خرداد 1388 و ساعت 14:24 | 2 نظر

 

 

 

بازگشت به صفحه اصلی