بازگشت به صفحه اصلی                      

علیه تبعیض
سازمان دفاع از حقوق زن در ایران
 


 

سیاستهای انتخاباتی حجاب


اولین بار در میدان تجریش یکی از آنها را دیدم که با سرعت، اسکیت به پا از جلو چشمانم گذشت و در واقع وقتی برگشتم فقط پشتش را دیدم. روی باسنش چند تا برچسب HASHEMI زده بود. این دختران به قول بعضی ها بدحجاب، نمادهایی بودند که در مناطق شمالی شهر تهران، غیرمستقیم به رای دهندگان می گفتند: اگر هاشمی رفسنجانی رییس جمهور شود به حجاب زنان کاری نخواهد داشت.

 


 


انتخابات سال 84، به زعم من اولین انتخاباتی بود که در آن تقریبا تمامی کاندیداهای مطرح، به بحث حجاب پرداختند. هرچند در دوم خرداد 76 هم در گفتارهای تبلیغاتی خاتمی و طرفدارانش، سربسته و مبهم، مضامینی درباره آزادی زن که لاجرم بحث پوشش را هم در بر می گرفت مطرح می شد اما انتخابات 84 نشان داد مساله حجاب تا چه اندازه اهمیت دارد. در واقع موضوع حجاب و نحوه برخورد دولت آینده با این مساله، یکی از اصلی ترین وجوه تبلیغات انتخاباتی و همینطور منازعات انتخاباتی را در بر می گرفت. در حالی که طرفداران اسکیت سوار هاشمی دور شهر می چرخیدند، الهه کولایی، سخنگوی ستاد انتخاباتی معین به صراحت اعلام کرد: با اجبار در حجاب مخالفیم و این جمله، تیتر اول روزنامه اقبال شد که تریبون انتخاباتی اصلاح طلبان بود. احمدی نژاد هم در مصاحبه ای تلویزیونی در پاسخ به این سئوال که : "می گویند آقای احمدی نژاد با فرم لباس پوشیدن و آرایش موهای جوانان برخورد می کند می خواهم ببینم درست است یا نه ؟" گفت: "مشکلی که من وحتی مردم با این آقایان دارند بحث لباس و موی جوانان نیست جوان آزاد است هر طور می خواهد موهایش را بگذارد اینکه یک امر کاملا شخصی است..."، هرچند خیلی ها، به او رای دادند تا "این ج...ده ها را از خیابانها جمع کند!" (و من مطمئنم اشاره زن متجدد فامیل ما که با این استدلال، با ناخنهای لاک زده به احمدی نژاد رای داد، به دختران اسکیت باز طرفدار هاشمی بود.) حتی قالیباف هم که در این مورد در تبلیغات انتخاباتی اش سکوت کرده بود، با پوسترهای عظیمی که او را با کت و شلواری بسیار شیک و خوشدوخت، نشسته بر صندلی بسیار مدرن نشان می داد، تصویری از تجدد را عرضه می کرد که به زعم انتخاب کنندگان، نباید گیر و گرفتاری با حجاب زنان می داشت.

اگر امید طبقات فرودست برای بهتر شدن وضعیت اقتصادی و معیشت، یکی از مهم ترین دلایل رای دادن آنان به احمدی نژاد بود، در خواسته اسلامی تر شدن جامعه، طبقات دیگر نیز در انتخاب احمدی نژاد با آنها همداستان شدند. یکی از محوری ترین خواسته های فوج عظیم بسیجیان و خانواده های آنان، هرچند منافع مستقیم یا غیرمستقیم آنها نیز در رای آوردن اصولگراترین کاندیدا متجلی می شد، اما درست شدن وضع حجاب و نجات جامعه از بی بندو باری بود. آن یک جمله احمدی نژاد را تا بعد از ریاست جمهوری اش، کسی جدی نگرفت، آنقدر که ظاهر حزب اللهی خود او، اطرافیان و طرفدارانش القا کننده این معنا بود که دولت آینده، اگر دست احمدی نژآد باشد، درباره حجاب زنان در بر همان پاشنه سابق برخوردهای فصلی و مقطعی و شل کن سفت کن نخواهد چرخید. کافی است مروری بر صفحات نشریه یالثارات (ارگان انصار حزب الله) در چند سال آخر ریاست جمهوری خاتمی داشته باشید، میزان مطالب منتشر شده در اعتراض به وضعیت حجاب و روابط جوانان را از قول امامان جمعه و مراجع قم به یاد بیاورید و نیز، تصاویر تظاهرات زنان بسیجی و طلبه در اعتراض به بدحجابی را نگاه کنید؛ حجم عظیم مطالبات کانونهای قدرت برای درانداختن طرحی نو، همراه با قهر و غلبه در مورد مساله حجاب دستگیرتان می شود. می خواهم بگویم صرفنظر از واقعیت آرای سازمان یافته ای که به نفع احمدی نژاد به صندوق انداخته شد، خواست تغییر وضعیت حجاب زنان یکی از دلایلی بود که هم، آن آرا را حول احمدی نژاد سازمان داد و هم توقعات پسا انتخاباتی فراوانی ایجاد کرد.

طرح ارتقای امنیت اجتماعی که در واقع یک هشتم بیرون از آب کوه یخی است که طرح گسترش فرهنگ عفاف و حجاب نام دارد، در همین فشارهای نیروهای رای دهنده به احمدی نژآد شکل گرفته است. کافی است به یاد بیاوریم درست یکی دو هفته مانده به اعلام مرحله اول این طرح در اردیبهشت 86، انصار حزب الله اعلام راهپیمایی سراسری بر علیه بدحجابی کردند.

با این همه، درست است که طرح امنیت اجتماعی، فرزند دولت احمدی نژاد است اما به زعم من این فرزند، از همان ابتدا فرزندی نامشروع به شمار می رفته است؛ در مهمانی های خودمانی نشانش می داده اند که نگاه کنید! بچه م چه قد و بالایی به هم زده! اما جلو غریبه تر ها و هرجایی که صلاح نبوده، در پستو و پسله پنهانش می کردند انگار اصلا چنین بچه ای وجود ندارد!

در واقع به نظر من، دولت احمدی نژاد به دلیل ماهیتی که حول شعارهایش و آدمهای اصلی اش و نیز طرفدارانش شکل گرفته بود و فشاری که از سوی نیروهای اجتماعی پیرامون خود (جریان اصلی حوزه علمیه قم، بسیجیان، اقشار سنتی، طبقات فرودستی که خشمشان از طبقات متوسط و بالای جامعه همواره متوجه اصلی ترین نماد آن، یعنی زنان متجدد بوده است و...) به آن وارد می شد، طرح امنیت اجتماعی را با آن همه سر و صدا و تبلیغات و آن همه شدت و حدت اجرا کرد، بی آن که حتی مصوبه ای قانونی برایش داشته باشد. اما از همان ابتدا هم می دانست با اجرای این طرح، نارضایتی وسیعی میان طبقه متوسط شهری ایجاد می کند؛ نارضایتی که برای یک دولت پوپولیست، مطلوب نبود. بنابراین، سیاستی را پیش گرفت که فی المثل مردی ثروتمند در مقابل فرزند نامشروعی که از کلفتی که عاشقش است به دنیا آمده پیش می گیرد؛ بودجه عظیمی به نیروی انتظامی داد تا ماشین بخرد، نیرو استخدام کند و گشت های ارشاد را در تمامی مناطق زندگی و رفت و آمد طبقه متوسط در شهرهای بزرگ مستقر کند، به نیروی انتظامی کارت سبز داد تا هر طور می خواهد با مردم برخورد کند و از شال و مانتو و شلوار شروع کند و به چکمه و آتلیه عکاسی و تولیدی های لباس برسد و به این ترتیب دل امت شهید پرور را خوش دارد که اسلام حفظ شده است اما همین دولت، نه تنها هیچگاه حاضر نشد در برابر انتقادهای وسیعی که بر این طرح شده بود از آن دفاع کند بلکه سخنگوی خود را به جنگ لفظی با نیروی انتظامی فرستاد تا پیامهای گیج کننده مخابره کند. پیامهایی که از یک طرف حضور دائم خیابانی گشت ارشاد، به عنوان بخشی از دولت، با آن همه اهن و تلپ و دفتر و دستک و گزمه و محتسب بود و از طرف دیگر گفتارهای روزنامه ای و رسانه ای بود که به خواننده می باوراند دولت با برخورد انتظامی مخالف نیست و اعتقاد به کار فرهنگی دارد.

نامه اخیر احمدی نژاد به وزیر کشور درباره بازنگری در طرح امنیت اجتماعی و انتقاد صریحترش از این طرح در مصاحبه تلویزیونی سه شنبه گذشته با شبکه یک، در حالی که به شهادت نظرات پست قبلی، گشت های ارشاد همچنان حضور سبز خود را در زندگی روزمره زنان حفظ کرده اند، تکرار همین به قول فرنگی ها dilemma است؛ "تناقض نما"یی که در واقع تناقضی در آن نیست. با این همه، مساله پیچیده تر از زمان انتخابات 84 است؛ از سویی طرفداران احمدی نژاد هشدار می دهند که برادر! در آستانه انتخابات این ره که تو می روی به سمت جذب قلوب مومنان نیست و از سوی دیگر، مردم عادی هم که گشت ارشاد را در این سالها دیده اند، حتی اگر این چند ماه مانده به انتخابات به ونهای سبز و پلیسهای سبز و سیاه مرخصی بدهند، باز هم آن را یک ترفند (بخوانید دروغ) انتخاباتی خواهند دانست. به عبارت دیگر، اگر احمدی نژاد توانست در دور اول "باحجاب"، رای جمع کند، در این دور، با "حجاب" رای از دست خواهد داد.
+ نوشته شده در دوشنبه 5 اسفند1387ساعت 10:49 توسط بی بی منور | 106 نظر

--------------------------------------------------------------------------------

آیا گشت ارشاد جمع شده است؟
پریروز جمعه، حدود ساعت 3 از میدان ونک رد می شدم اما برخلاف همیشه، هرچه چشم چرخاندم ماشینهای گشت ارشاد را در دو گوشه میدان ندیدم.دیروز حدود ظهر از 7 تیر می گذشتم و محض کنجاوی از بالای میدان تا پایین آن را پیاده رفتم و ماشینهای گشت ارشاد نه کنار پل هوایی، نه کنار ایستگاه مترو و نه رو به روی مانتو فروشی های پایین میدان نبودند. دارم مطلب مفصلی درباره نامه احمدی نژاد به وزیر کشور درباره بازنگری در طرح امنیت اجتماعی می نویسم اما پیش از آن می خواهم بپرسم آیا بعد از این نامه گشت های ارشاد جمع شده اند؟ این چند روز در خیابانهای تهران آیا گشت ارشاد دیده اید؟ در شهرستانها چطور؟ کجا و کی؟
در نظرخواهی گوشه چپ وبلاگ هم شرکت کنید.

 

 

بازگشت به صفحه اصلی