بازگشت به صفحه اصلی                             

علیه تبعیض
سازمان دفاع از حقوق زن در ایران

 

 

 

در استقبال از احمدی نژاد مردم شعار دروغه دروغه سردادند!

 

آفتاب- گروه سیاسی: ساعت هشت و چهل و پنج دقیقه صبح است که به خرمشهر می رسیم، عده نه چندان زیادی از مردم روبروی مسجد منتظر رئیس جمهور نشسته‌اند، برخی در‌به‌در دنبال یک تکه کاغذ هستند و برخی هم در حال فروش کاغذ. گفته می‌شود قرار بوده سخنرانی دراستادیوم برگزار شود اما..!

جمعیتی را که می بینم اصلا برایم قابل تصور نیست. این جمعیت اصلا قابل مقایسه با سفرهای قبلی رییس جمهور نیست. مردم حتی برای استقبال از خودروی رییس جمهور به خیابان نیامدند. آبادان و خرمشهر جمعیت زیادی دارد و نمی توانم باور کنم این جمعیت دو هزار نفره یا شاید هم کمتر، تنها میزبانان رییس جمهور هستند.

چند نفربیرق‌ها و پرچم‌هایی را دست دارند. یکی می‌گوید "چند باری هست که نامه می‌نویسم، اما آن‌طور که باید و شاید به نامه من جواب نمی‌دهند. نمی‌دانم یا نامه‌های من خوب به دست رئیس جمهور نمی‌رسد یا اینکه مشکلات ما قابل حل نیستند".

نوجوانی به تیر برق چراغی تکیه داده بود و کتاب‌های مدرسه‌اش هم زیر بغلش شاید او هم آمده بود که درددلش را به رئیس جمهورش بگوید.

هنوز تانکرهای آب بدون یخ بودند. ساعت ده صبح بود که یخ‌ها از راه رسیدند، جمعیت فراوانی به سمت تانکرهای آب هجوم بردند و می‌گفتند اگر این تانکرهای آب شیرین نباشد که نمی‌توانیم آب منزل خود را بیاشامیم!

راستی یادم نرود آنجا کاغذ سفید 100 تومان بود و هر کس هم نامه می‌نوشت 500 تومان دستمزد می‌گرفت! پیرزنی هم به همراه فرزندش و خربزه به دست آمده بود و از سر و وضعش مشخص بود که برای مطالبات ناتمامی که وضعیت خرمشهر بر دوش او و خانواده‌اش گذاشته مراجعت کرده بود.

آن‌قدر خبرنگاران خوزستانی معطل رسیدن کارت‌هایشان از فرمانداری شدند که امام جمعه خرمشهر صحبت‌هایش تمام شده بود.

صحبت‌های نماینده خرمشهر شروع شده بود که خبرنگاران خوزستانی از راه رسیدند و تند و تند شروع به نوشتن کردند، زن و بچه همه نامه به دست و برخی هم پلاکاردهایی داشتند که نظرات را جلب می‌کرد.

روی یک پلاکارد نوشته بودند «فقط دروغ»، روی یکی دیگر درخواست ملاقات از سوی دانشجویان کشاورزی شده بود و یکی دیگر هم تقاضای حق التدریسی شدنش را داشت.

مردم شعار «دروغه، دروغه» سر می‌دهند. نماینده خرمشهر حرفهایش را ناتمام رها کرد و هر بار که می‌خواست حرف هایش را شروع کند مردم خرمشهر به او لقب دروغگو می‌دادند و به او می‌گفتند از پشت تریبون کنار برود.

«بیکاری بیکاری بیکاری» شعار دیگر مردم بود. برای اینکه نماینده خرمشهر قافیه را نبازد رو به رئیس جمهور کرد و گفت خواسته مردم ما همین است که بیان می‌کنند، رفع بیکاری و تهیه آب آشامیدنی سالم و شیرین.

رییس جمهور نفر بعدی بود که پشت تریبون قرار گرفت، او در ابتدا با گرامی داشتن سالروز سوم خرداد و ستایش مردم مقاوم خرمشهر از آنان تشکر کرد، در همین حین دختر بچه‌ای قصد داشت خود را از نرده ها بالا بکشد و به رئیس جمهور نزدیک شود که جلویش از سوی یکی از مامورین حراست که زن هم بود گرفته شد.

زن معلولی هم در زیر دست و پاهای مردم از یکی تقاضا می‌کرد که فقط به رئیس جمهور بگویند نامش را بیاورد، زنی هم بعد از چند دقیقه صحبت کردن از نرده ها بالا آمد که باز هم او را پائین آوردند. زنی اعتراض کنان فریاد می زند «شعار بسه».

هنوز بازار نامه‌رسانی به رئیس جمهور داغ داغ بود، عده‌ای از مردم به دلیل گرمی هوا و عده‌ای هم به دلیل تکراری بودن حرف‌های رئیس جمهور و مسئولان به خانه‌هایشان باز می‌گشتند، جمعیت به کمتراز 2000 نفر می‌رسید و هنوز عده‌ای جوان که روبه‌روی رئیس جمهور ایستاده بودند شعار بیکاری بیکاری سر می دادند، شعارها قطع شد و این بار آب می‌خواهیم شعار مردم شد و بعد هم جواب نامه‌ها و عده‌ای هم شعار «رئیس دروغگو» سر می‌دادند.

رئیس جمهور در واکنش به اعتراضات مردم و شعارهای آنها گفت: «حالا که این‌طور است برای رسیدگی به امور خودم فرماندار خرمشهر می‌شوم و کارها را برای اجرا در دست می‌گیرم»! [+]

رئیس جمهور به آمدن گاز و راه اندازی خط راه آهن و محورهای مواصلاتی و ... مین روبی و اقداماتی در زمینه طرح جامع آب و فاضلاب اشاره می‌کند و می‌گوید: «می‌دانم که همه مردم از گاز شهری بهره‌مند نشده‌اند و می‌دانم که هنوز مردم از آب آشامیدنی بهره‌مند نیستند اما تمام تلاش ما این است که با اجرای طرح غدیر مشکل آب آبادان و خرمشهر را مرتفع نمائیم».

گفته می‌شود که به دلیل مشکلاتی که در حین سخنرانی رئیس‌جمهور و نماینده مردم خرمشهر پیش آمد اجازه صحبت به استاندار خوزستان داده نشد. مسئولان سریعاً برنامه را جمع کرده و فقط به گرفتن نامه‌های مردم بسنده کردند!

 

بازگشت به صفحه اصلی