بازگشت به صفحه اصلی                             

علیه تبعیض
سازمان دفاع از حقوق زن در ایران

 

 

 

 

 

چند روز پیش با دوستی حرف میزدم. چیز جالبی گفت که باعث شد این پست قدیمی را بازنویسی کنم و بگذارمش روی وبلاگ. میگفت ادم وقتی می داند این زنیکه های گشتی اینقدر بیچشم و رو هستند و به ادم توهین میکنند نباید بهانه دستشان بدهد.نباید طوری بگردد که بهش توهین کنند…نمی دانم..من با این شیوه موافق نیستم. قرار است با پاچه ورمالیدگی کار ها پیش برود؟ قرار است باور کنیم که انها محق هستند چون زور میگویند؟

 

همه چیز اول انقلاب هم همینطوری شروع شد.اول حجاب..بعد جدایی دانشگاهاه و تجیر…بعد بستن شیرهای اب توی دانشگاه ها ماه  رمضان…اره همینجوری ها شروع شد.اول انقلاب اوریانو فالاچی یک مصاحبه کرد با امام  که تویش نوشته بود: همسر امام با یک کت و دامن بسیار شیک از من پذیرایی کرد..

افرین به فالاچی…بالاخره به جز تطهیر صحیونیست ها و کوبیدن عرفات و جنبش فلسطین   یکسری خدمات  هم به مادر و خواهر ایران ارا ئه داده.

اره اولش این حرف ها بود….بعد شد یا روسری یا توسری.

 

ان وقت ها نمی شد مقاومت کرد…اما حالا چی؟

جالب است…دخترهای معمولی که ادعای روشنفکری ندارند خیلی از ماها بهتر مقاومت میکنند.ماها تصمیم گرفته ایم انرژیمان را وقف کار مفید تری بکنیم. به نظرمان جنگیدن برای حجاب انقدر ها جنگ با ارزشی نیست.در نتیجه با محافظه کاری تمام  حجابمان را رعایت میکنیم و البته هیچ کار دیگری هم نمی کنیم. واقعا چقدر  فعالان اجتماعی ما برنامه ای منسجم برای ایستادن جلوی طرح حجاب ارائه کردند ؟

هیچ وقت فکر کرده اید می توانستیم لباسهایی با این نوشته بپوشیم: انتخاب پوشش حق هر موجود انسانی است.

 

یا : من خطری برای امنیت اجتماعی نیستم …

 

می دانید همین جنگ های کوچک همین مقاومت های کوچک چقدر دنیا را تغییر میدهد؟ یادمان باشد این مقاومت کوچک نشان  میدهد نمیتوانند قانونشان را هرجا  عشقشان میکشد پیاده کنند.مثلا هیچوقت به جاهایی که سر کرد ن مقنعه برای ورود به ان اجباری است فکر کرده اید؟ فکرکرده اید که میشود ادم مقنعه سرش نکند …شاید مبارزه احمقانه ای باشد اما بالاخره یکجور مقاومت است.اگر مقنعه سرمان نکنیم و یک مقنعه توی کیفمان بگذاریم و هروقت بهمان تذکر دادند سرمان کنیم خیلی بهتر است…فکر کنید : مقنعه را سرمان میکنیم و بعد دوباره توی همان الونک موقع برگشت در میاوریم ومی گذاریم توی کیفمان.خیلی خوب و مهربان. اگر الان بگذاریم به زور مقنعه سرمان کنند پس فردا هم به زور چادر و بعد روبنده بهمان میزنند….

 

واقعا کجا قرار است بایستیم؟

 

قرار است دعوا کنیم؟ساکت بمانیم؟ وقتی بهمان میگویند حجابمان را درست کنیم چکار باید بکنیم؟

واقعا زمان ان نرسیده که ما  یکسری راهکار های عملی ساده برای مقاومت مقابل طرح امنیت اجتماعی داشته  باشیم؟مثلا مقنعه مان را بگذاریم توی کیفمان دم در جایی که باید با مقنعه برویم سرمان کنیم؟که یک مانتو اضافی داشته باشیم که همان جا وسط خیابان که بهمان تذکر میدهند روی مانتوی کوتاهمان بپوشیم؟یک بیانیه امضا کنیم که دولت در برنامه بودجه اش کوپن مانتو  را منظور کند؟ که بگذاریم  بگیرندمان بعد تعهد بدهیم بیاییم بیرون؟ که وقتی میگیرندمان زار نزنیم..التماس نکنیم و با ان مثل یک پروسه اداری برخورد کنیم که جدیش نمیگیریم؟ که لذت تحقیرمان را به شکنجه گرها ندهیم؟ اصلا چی میشود اگر ببرندمان وزرا؟ که ده بار ازمان تعهد بگیرند؟ اعداممان میکنند؟ما ادمیم .ما حق داریم در باره لباسمان تصمیم بگیریم.ما مجرم نیستیم .فکر کرده اید با راهکارهای محافظه کارانه، خودمان قبل از همه قبول کرده ایم که زن بودن گناه ماست؟که رنگها گناه ماست؟که زیبایی گناه ماست؟

 

باز هم روسریهایتان را جلو بکشید.ماتیک هایتان را با هراس پاک کنید…لبخند هایتان را فرو بخورید…اما هر بار خواستید یکی از این کارها را بکنید یادتان باشد که همه چیز  از همینجا شروع میشود.

 

 منبع : برای تو

 

 

 


بازگشت به صفحه اصلی